ریش

سلام
بچه خوبید
داستان من هم شده مثل این یارو ملا نصر الدین جریان خرو پلون دزد این حرفا حالا که مودمم درست شده هاردم از دستم افتاد جالبه نه؟؟
منم کار می کنم .توی یه شرکت کامپیوتری خیلی خیلی کوچیک ما کلان ۴ نفریم که توی خیابون ویلا (کریمخانه)البته می خایم بریم خیابون سمیه خیلی جای با حالی با یه منشی مهربون (فقط مهربون) و یه دوست خوب و یه صاب کار که فقط ضرر می ده ولی بازم جای با حالیه صبح میرم شب میام خیلی دلم برا همتون تنگ شده چون پسوورد میلم رو گم کردم  به خاطر همین هیچ غلطی نمیتونم بکنم خیلی بد و زجر آوره نه؟
خیلی خسته و تنهام دارم بر می گردم به دورانه سیب زمینی بودنم با اینکه می دونم هیچ کدوم از شما سایت سیب زمینی منو ندیدین خیلی اون موقع تنها بودم بازم داره اون حس بهم دست می ده .
نمیدونم تا حالا کسی قلبش رو با دست خودش در آورده بندازه زیر پاش بعد با پا لگدش کنه که دیگه صداش در نیاد بعد این خونی که از قلب مثل یه اسفنج می زنه بیرون با اشکش قاطی بشه!!؟؟ آخ هنوز درد می کنه ...
دنیا اینه بعضی وقتا پیش میاد . من که مثل همیشه خونسرد و بی خیلم ولی و این آتیش .. این جای پا خیلی درد داره .یه جا تو walk away  میگه کاش پشت این دوستی با تو می دیدم .(ولی من ندیدم و...
مهم نیست برسیم به وست لایف همتون بهتر از من خبر دارید .
می خوام دوباره بشم مثل قبل واسه دلم بنویسم ن واسه خوندن بقیه همینجا هم می نویسم نه جای دیگه فقط میلم عوض شده اونم ایه ( westlifepersian@yahoo.com ) خوب دیگه خسته شدم فقط عیدتون مبارک به خودم قول داده بودم همه روزه هامو بگیرم و ریشم رو هم نزنم ( با اینکه حال نمیکنم ولی عمل کردم اینم عکسم :




راستی اگه نظر نمیدادید (که خیلی ها ندادن) می خواستم خواهش بکنم.ولی اندفه برام فرقی نمیکنه. موفق باشید.
نظرات 1 + ارسال نظر
علی پنج‌شنبه 26 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 11:09 ب.ظ

سلام..
میخواستم بهتون بابته وب لاگ تبریک بگم!!
فقط یه مشکل داره!!
چرا پس زمینش سیاهه؟؟؟؟
کجای وست لایف سیاهه؟؟
اگه هنوز هم اهل شعر هستین کتاب حمید مصدق رو یه نیگاهی بندازین!!!!خوشتون میاد!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد