زلزله

سلام
با عرض تسلیت
به خاطر حادثهء اسفبار بم
من واقعا متاثر شدم
آدم از گفتن این همه فاجعه اصلا یه جوری میشه
ایشالا که آخریش باشه (که نیست)
ولی کاش بود .
دلم گرفت
اصلا و ابدا قابل توصیف نیست:
گورهای دسته جمعی . بی پدر و مادر شدن بچه
و...
این یکی خیلی برام دردناکه که آدم خودش با دست خودش
پدر و مادرش رو خاک کنه
دیگخ بسه زیاد غمم گرفت .
عکس هارو ببینید و (میگن لذت ببرید)ولی گریه کنید به حال مملکتتون.






zelzeleh bam



















script

سلام
خوبید

امروز حسابی به سایت حال دادم
خوب وقت نشد که بهتر بشه ولی خوب همینه دیگه
اگه راست کلیک کنین حالتون و میگیره
در هر صورت بعد عمری تونستم حال بدم.
در ضمن اگه نظر ندین کلی ناراحت میشما
فعلا بای

:: جـــاده ::

یک بنده خدایی ، کنار اقیانوس قدم میزد و زیر لب ، دعایی

را هم زمزمه میکرد

 . نگاهى به آسمان آبى و دریاى لاجوردین و ساحل طلایى انداخت و گفت :

- خدایا ! میشود تنها آرزوى مرا بر آورده کنى ؟

ناگاه ، ابرى سیاه ، آ سمان را پوشاند و رعد و برقى در

گرفت و در هیاهوى رعد و برق ، صدایى از عرش اعلى بگوش

رسید که میگفت :

چه آرزویى دارى اى بنده ى محبوب من ؟

مرد ، سرش را به آسمان بلند کرد و ترسان و لرزان گفت :

- اى خداى کریم

 ! از تو مى خواهم جاده اى بین کالیفرنیا

و هاوایی بسازى تا هر وقت دلم خواست در این جاده رانندگى کنم !!

از جانب خداى متعال ندا آمد که :

- اى بنده ى من

! من ترا بخاطر وفادارى ات بسیار دوست

میدارم و مى توانم خواهش ترا بر آورده کنم ، اما ، هیچ

میدانى انجام تقاضاى تو چقدر دشوار است ؟ هیچ میدانى که

باید ته ى اقیانوس آرام را آسفالت کنم ؟ هیچ میدانى چقدر

آهن و سیمان و فولاد باید مصرف شود ؟

. من همه ى اینها

را مى توانم انجام بدهم ، اما ، آیا نمى توانى آرزوى

دیگرى بکنى ؟

مرد ، مدتى به فکر فرو رفت

، آنگاه گفت :

- اى خداى من

! من از کار زنان سر در نمى آورم !

 میشود

بمن بفهمانى که زنان چرا مى گریند ؟ میشود به من بفهمانى

احساس درونى شان چیست ؟ اصلا میشود به من یاد بدهى که

چگونه مى توان زنان را خوشحال کرد؟

صدایی از جانب باریتعالى آمد که :

اى بنده من

! آن جاده اى را که خواسته اى ، دو باندى

باشد یا چهار باندى ؟؟!!